حماسه ۷ اکتبر ، حق مشروع
یادداشتی از امیرحسن رونده؛ کارشناس ارشد فقه و حقوق
بیتردید در این ایام، اگر به هر یک از شبکهها و کانالهای خبری سر بزنیم، از مهمترین اخبار منشرشده ، وقایع مرتبط با موضوع فلسطین و غزه و جنگ با اسرائیل و حواشی مربوط به آن می باشد.
این موضوع بهخصوص از زمان حماسه ۷ اکتبر سال گذشته-که اکنون در ایام سالگرد آن نیز قرار داریم-رنگوبوی دیگری پیدا کرده، بهگونهای که از اصلیترین موضوعات حال حاضر نزد سیاستمداران و تمام مردم دنیا بهشمار میرود.
در سال جاری نیز، در ادامه حوادث و ماجراهای پساز حماسه ۷ اکتبر، جمهوری اسلامی ایران بهعنوان محور گروههای مقاومت، درپی جنایات رژیم منحوس صهیونیستی علیه مواضع و منافع ملی ایران، دوعملیات موشکی-پهپادی علیه رژیم صهیونیستی انجام داد که تحسین بسیاری از متخصصین نظامی و عموم مردم از اقصی نقاط دنیا را در پی داشته که بحث از آن، در صلاحیت متخصصین امر میباشد.
اما نکتهای که در این مسئله جلب توجه میکند، فرازی از خطبه نصر مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در تاریخ ۱۳/۰۷/۱۴۰۳ میباشد که در آستانه اولین سالگرد حماسه طوفان الاقصی و پساز عملیات غرورآفرین « وعده صادق ۲ » در مصلای تهران در حضور عده کثیر نمازگزاران ایراد فرمودهاند، آنجا که بیان فرموده اند : « همه این حملات و طوفان الاقصی که در سال گذشته تقریباً همین ایام انجام گرفت، یک حرکت درست و منطقی قانونی بینالمللی بود و حق فلسطینیها بود. دفاع جانانه لبنانیها از مردم فلسطین هم مشمول همین حکم است، آنهم قانونی، معقول، منطقی و مشروع است و کسی حق ندارد از آنها انتقاد کند چرا که شما در این دفاع وارد شدید. کار درخشان نیروهای مسلح ما در دو،سه شب قبل هم یک کار کاملاً قانونی و مشروع بود … ».
اما موضوع بحث ما در این نوشتار، پیرامون « مشروع و قانونی بودن » کنشهای محور مقاومت و عملیاتهای تنبیهی ایران علیه رژیم غاصب صهیونیستی است ؛ بهعبارتدیگر مقصود از مشروع و قانونی بودن دفاع محور مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی چیست؟
در بدو امر برای پاسخ به پرسش فوق، باید در جستجوی ریشه و علت اصلی این عملیاتها باشیم، که چرا محور مقاومت طی سالیان متمادی، خصوصاً پساز حماسه ۷ اکتبر چالش و درگیریهای جدی و تعیینکنندهای با رژیم غاصب صهیونیستی دارد که منجر به شهادت تعداد زیادی از افراد بیگناه، بهخصوص کودکان و زنان شدهاست؟
ریشه این حوادث را باید در حدود ۷۶ سال قبل، یعنی در سال ۱۹۴۸ جستجو نمود، آنجا که با پایان یافتن قیمومیت انگلستان بر فلسطین در ۱۵ مه ۱۹۴۸ تمامی ارگان های فلسطینی در اثر یورشهای پیدرپی نیروهای ارتشی یهودی که در سال ۱۹۳۹ طبق برنامه « بیلت مور »ایجاد شده بود ، نابود شد. پساز آن یهودیان ساکن در فلسطین، بر سرزمینهایی که سازمان ملل به آنها اختصاص داده بود مسلط شده و شورای حکومتی مرکب از ۳۸ عضو و یک کابینهی ۱۳ نفره با نخستوزیری « بن گوریون » ایجاد نمودند.
« بن گوریون » در نطق نخست خود بر ارتباط تاریخی قوم یهود با سرزمین فلسطین در دوران باستان اشاره نمود، و تأسیس اسرائیل براساس قطعنامه تقسیم ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ مجمع عمومی سازمان ملل را تحقق وعده ای الهی برای بازگشت یهودیان به ارض موعود توصیف نمود.
در نتیجه این تأسیس نامشروع، بومیان فلسطین که نسلها در سرزمین خود مشغول سکونت و فعالیت بودهاند، از سرزمینشان کوچانده و قربانی طمع و کشورگشایی و شعار « از بحر تا نهر » صهیونیستها شدهاند ؛ صهیونیست هایی که هیچگاه به هیچ حد و مرزی متعهد نبود و طمع تشکیل کشور یهودی آنان و نیز داشتن ادعای« قوم برتر بودن » آنان ، مردم بومی مظلوم فلسطین را از داشتن یک زندگی عادی در سرزمین اجدادی شان محروم نموده است.
درنهایت، این تأسیس نامشروع و ظلم و جنایات وافر صهیونیستها علیه مردم مظلوم بومی فلسطین، آنان را وادار به دفاع از خود و سرزمین اجدادیشان نمود که گروههای مقاومت نیز در ادامه همین اهداف تشکیل و سازماندهی گردیدهاند.
باتوجه به آنچه که گذشت، میتوان اینچنین گفت که حملات گروههای مقاومت علیه مواضع صهیونیستها، نهتنها محل اشکال نبود، بلکه حقی است مشروع که در قوانین موضوعه بینالمللی نیز به رسمیت شناختهشده است.
اما قوانین موضوعه بینالمللی که توسط رژیم صهیونیستی نقض ، و مستند حق دفاع مشروع فلسطینیان می باشد ،کدام است؟
در پروتکل دوم الحاقی کنوانسیون ژنو که در سال ۱۹۷۷ به تصویب رسید ، درمورد قربانیان و افراد غیرنظامی در جنگ چنین مقرر داشته:
« با افرادی که هیچگونه مشارکت فعال در درگیریها ندارند باید برخورد انسانی شود (از جمله افراد نظامی که بهدلیل بیماری، جراحت یا بازداشت، دیگر فعالیت خود را از دست دادهاند) ».
و یا « مجروحان و بیماران باید جمعآوری و از آنها مراقبت شود » .
همچنین ماده ۱۴ کنوانسیون چهارم ژنو مصوب ۱۹۴۹ راجعبه ایجاد نقاط امن در زمان جنگ اعلام نموده :
« دولتهای متخاصم پساز شروع جنگ میتوانند در خاک خود و در صورت لزوم در اراضی اشغالی، نواحی و نقاط بهداری و امنیت ایجاد کرده و تشکیلات آن را بهگونهای سازماندهی نماید که زخمیها و بیماران و معلولین و پیران و اطفال کمتر از ۱۵ سال و زنان باردار و مادران اطفال کمتر از ۷ سال را از اثرات جنگ پناه دهند» .