کرایههای نجومی و خانهی رویایی حاج آقا | سید محمدعلی تقوی
روزی روزگاری، در شهری که گرانی خانهها از قصههای هزار و یک شب هم عجیبتر شده بود، مردی به نام حاج قناد بود که به فکر افتاده بود چگونه میتواند بدون پرداخت کرایههای نجومی، سرپناهی برای خود دست و پا کند.
یک روز که حاج قناد در حال عبور از کوچههای شهر بود، به تابلویی برخورد که نوشته بود: “خانهای لوکس با کرایهای ارزان!” حاج قناد که از شنیدن این خبر به وجد آمده بود، با شتاب به سمت آدرس مورد نظر رفت.
وقتی به آنجا رسید، دید خانهای است که نه تنها لوکس نیست، بلکه به زحمت میتوان آن را خانه نامید! درِ خانه که باز شد، مردی با لبخندی مرموز گفت: “بفرمایید داخل، اینجا خانهی رویاهای شماست!”
حاج قناد که از دیدن این خانهی ویران شده تعجب کرده بود، پرسید: “این خانه کجایش لوکس است؟” مرد با خندهای گفت: “آقا، شما نمیبینید؟ اینجا دیوارها به قدری شکاف دارند که نیازی به پنجره نیست، نور طبیعی رایگان! و این سقف که بخشی از آن ریخته، فکر کنم بهترین سیستم تهویه مطبوع را دارد، هوای تازه همیشه در دسترس است!”
حاج قناد که حالا داشت به موقعیت خندهدار فکر میکرد، گفت: “پس حمام کجاست؟” مرد با اشاره به گوشهای از حیاط گفت: “آنجا، زیر آسمان آبی! حمام زیر ستارگان، تجربهای است که فقط در این خانه میتوانید داشته باشید.”
حاج قناد که دیگر نمیتوانست خندهاش را کنترل کند، پرسید: “خب، قیمت کرایه چقدر است؟” مرد با لبخندی گفت: “فقط ده میلیون تومان!” حاج قناد با تعجب پرسید: “یک میلیون تومان برای این ویرانه؟!”
مرد با زیرکی پاسخ داد: “آقا، شما که نمیخواهید اینجا بمانید، فقط برای تجربهاش است! به هر حال، این روزها حتی ویرانهها هم با کرایههای نجومی به فروش میروند!”
حاج قناد که حالا داشت از خنده رودهبر میشد، تصمیم گرفت به جای اینکه برای خانهای بپردازد که نصفش در هواست، بهتر است به کارش ادامه دهد و شاید روزی بتواند کیکی بپزد به شکل خانهای که بتواند در آن زندگی کند، بدون اینکه نگران کرایههای آسمانی باشد.
دیدگاهتان را بنویسید